النا طلاالنا طلا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

النا خوشگله کیجـــــــــــــا

17 ماهگی و درخشش مروارید دهم مبارک

سلام عشق 17 ماهه 10 دندونه مامانپایان 17ماهگی و ورودت ماه هجدهم زندگی همینطور درخشش دهمین مروارید لبخندت مبارک وقتی 16 ماه و 29 روزت بود سمت چپ فک پایین یه کرسی به بقیه مرواریدات اضافه شد مبارکه باشه عروسکم  این عکسای مربوط میشه به 23آذر ماه که ماهگردت  بود این ماه چون یه کوچولو  سرما خوردیم به یه کاپ کیک کوچیک بسنده کردیم آخه خیلی خامه کیک دوس داریون اتاق گرم بود خامه هاش شره کرد خوشگل نشد     شمع ها که آب میشد می‌ریخت پایین وای وای و اخ اخ میکردی    تولد تولد میخوندی و قر میدادی       120 ساله شی عمرم اینام هدیه 17 ماهگی بود ناقابله ...
27 آذر 1393

احوالات پریدخت

  سلام الهه نازم النای طنازم قربونت برم عشق پشمکی مامان این روزها بس که سرگرم عاشقی باهمیم وقت نمیشه بیام بنویسم البته این مطلب رو هفتمین باره که دارم مینویسم بخاطر اینکه نت قطع و وصل میشه تازشم بحمدالله کامپیوتر ترکیده دارم با گوشی پست میزارم خداکنه اینبار نپره ذخیره خودکار هم که کلا کشکه حالا بریم سراغ شیرین کاریهات گلابتونم   جدیدا تا یه چیزی میشه میگی وای وای وای  به همه نی نی های پسر هم میگی دادا البته ما بهت یاد ندادیم خودت با درک بالایی که داری این اسمو واسشون انتخاب کردی   وسایل رو زیر لباست قایم میکنی و میگی : نی  بعععع(نیست  ررررفت)همه چیزو گردن اینو تون میندازی مثلا میپرسم کی لباست کثیف ...
18 آذر 1393

اين روزها.......

چندتا عكس از اين چند روز هست كه واست ميزارم 30ابان تو باغچه مون سبزي كاشيديم شمام بدجوري داري نظارت ميفرمايي مشتي  بالاخره موفق شديم يه مرغ محلي اصيل و بدون دارو برات بگيريم كه دلمون نيومد زودي بكشيمش با همه ي كثيف كاريهاش گذاشتيم يكي دو روزي نيگاش كني ولذت ببري  اينجام داري موچ موچ ميكني خدا ميدونه چقدر خوشحالي بودي از ديدنش پدر دخمري به محض اينكه بابايي بياد خونه هدايتش ميكني براي رانندگي  راستي عسلم اين تي تي هم تازه برات دوخيدم بلـــــــــــــه مباركمون باشه فتح قلل جديد منزل توسط شما ديگه جاي بكري برات نمونده همه جا ميري ماشالله دالي ديروز داشتي عصرن...
4 آذر 1393
1